اکتشاف کائولن

اكتشاف كائولن همانند اكتشاف هركانسار غيرفلزي ديگر، شامل سه مرحله نمونه‌برداري، تجزيه و اندازه‌گيري كميت‌هاي موردنياز و بالاخره تحليل داده‌ها، بخصوص مطالعه تغييرپذيري كميت‌هاي موردنياز دركل نهشته (كانسار) مي‌باشد. سپس با حذف مناطقي كه كيفيت مناسب را دارا نمي‌باشند، بايد به محاسبه و تعيين ذخيره و نهايتا رسم منحني‌هاي عيار ذخيره پرداخت. دراينجا بحث عيار كمي پيچيده‌تر از عيار دركانسارهاي فلزي است، زيرا دركانسارهاي غيرفلزي، بخصوص در كانه‌هاي رسي، تركيب شيميايي و خواصي كه مي‌تواند مفيد يا مضر باشند از پيچيدگي بيشتري برخوردار هستند، بنابراين منظور از عيار در اينجا حدود قابل قبول خواص كائولن مي‌باشد. حال در ذيل به هريك از مراحل فوق‌الذكر مي‌پردازيم:

نمونه‌برداری

شكي نيست كه به منظور طراحي بهينه نمونه‌برداري از يك كانسار كائولن، ميبايستي قبلا اطلاعاتي درمورد موقعيت كانسار بدست آورد و به درك صحيحي از موقعيت زمين‌شناسي آن دست يافت. بنابراين بخش بزرگي ژنز كانسار ضروري است. اين امر از آن جهت با اهميت است كه مي‌تواند ما را در شناخت تغييرپذيرهاي اوليه و كميت‌هاي مهم ياري دهد. براي مثال دريك كانسار كائولن هيدروترمال (هيپوژن) كه شدت فرآيند كائولينيتيزاسيون به شدت تابع عمق است، ممكن است مقدار سيليس اضافي كه همراه اين نوع كانسارها ديده مي‌شود، در زون سليسيفيكاسيون، به شدت افزايش يابد. درهمين تيپ كانسارها، ممكن است به علت تغييرپذيري شدت ليچينگ، مقدار عناصر قليايي و قليايي خاكي دربخشي از كانسار از مرغوبيت و كيفيت مطلوب برخوردار نباشد، و يا زون‌هاي پيريتي كه ممكن است با اين تيپ كانسارها همراه نباشند، پس از اكسيداسيون موجب افزايش مقدار كاني‌هاي آهن‌دار شده و از مرغوبيت بخشي از كانسار بكاهد.

همچنين موقعيت فضائي كانسار (توسعه ابعاد كانسار در سه جهت) نيز از اهميت خاصي برخوردار است، زيرا در كانسارهاي هيدروترمال با شيب تند، اغلب متغييرهاي فوق در امتداد قائم منطقه‌بندي مي‌شوند، درصورتي كه در كانسارهاي با شيب ملايم از اين نوع، همين تغييرات، ممكن است با شيب ملايم نسبت به عمق ديده شود ولي تغييرات جانبي در تعداد شمالي -جنوبي و يا خاوري- باختري ممكن است بيشتر باشد. درمورد كانسارهاي برجاي كائولن، درك صحيحي از پالئوژئوگرافي نيز مي‌تواند درمحلي با انباشتگي زياد و يا كم در اكتشاف كمك نمايد و درمورد كانسارهاي رسوبي كه فاز حمل و نقل را نيز تحمل نموده‌اند، جهت جريان آب هاي سطحي در جهت كشف بخش‌هاي ضخيم نيز مي‌تواند مفيد واقع گردد. اطلاعات زير در شناخت ژنز كانسار بسيار مهم به شمار مي‌روند. مشخصات سنگ‌شناسي، كاني‌شناسي و همچنين وضع ريزش‌هاي جوي و توپوگرافي ناحيه منشاء كه با مستقيما از طريق هوازدگي باعث توليد كاني‌هاي رسي از جمله كائولن گرديده و يا براي مثال توليد ماسه سنگ فلدسپاتي را سبب شده كه خود مي‌تواند در تحولات بعدي به كائولن تبديل شود. وضع تكتونيكي ناحيه منشاء، كه خود به شدت روي سطوح پالئوتوپوگرافي اثر داشته و آن را كنترل مي‌نمايد. علاوه برآن عوامل تكتونيكي مي‌تواند در تغيير دادن نسبت تخريب شيميايي (توليد كائولن در ناحيه منشاء) به تخريب مكانيكي (توليد ماسه سنگ فلدسپاتي يا ميكايي) مؤثر واقع گردد. درحالتي كه نسبت تخريب مكانيكي به شيميايي بالا باشد، ماسه سنگ فلدسپاتي پس از حمل و نقل و رسوبگذاري در محيط رسوبي، شانس تبديل شدن به مواد رسي از جمله كائولن را دارا مي‌باشد. مورفولوژي حوضه‌هاي رسوبي و همچنين توزيع انرژي در آن ها نيز از اهميت خاصي برخوردار است، زيرا در حوضه‌هاي رسوبي پرانرژي، مخلوط ماسه و رس كائولني شانس بسيار زيادي براي جداكردن اين‌دو از يكديگر داشته و درنتيجه باعث بالا رفتن عيار كائولن رسوبي خواهد شد.

الف- طراحي نمونه‌برداری سطحي

به منظور طراحي نمونه‌برداري سطحي، لازم است تا اطلاعاتي كه در فوق به آنها اشاره شد. در مورد ژنز كانسار، در اختيار قرار بگيرد و سپس براساس تغييرات لايه‌بندي و شناخت امتداد و حداكثر و حداقل تغييرپذيري‌هاي سطحي ممكن، اقدام به برداشت تعدادي نمونه در امتداد پروفيل كه امكان تغييرپذيري بر روي آنها حداكثر است نمود. سپس براساس اطلاعات حاصل از آناليز نمونه‌ها، در صورت نياز به برداشت نمونه سطحي بيشتر اقدام نمود.

ب- نمونه‌گيری عمقي

جهت نمونه‌گيري عمقي، اقدام به حفاري مغزه‌گيري با استفاده از شبكه‌هاي حفاري مي‌گردد براي حفاري با قطر زياد موردنظر هستند، استفاده از گل حفاري بنتونيتي بدليل امكان آلودگي ماده معدني در حفاري كائولن محدود گرديده است. تعيين مناسب‌ترين مكان‌هاي حفاري اوگري يا مغزه‌اي براساس اطلاعات بدست آمده از مطالعات سطحي امكان‌پذير مي‌باشد.

2- تعيين تست‌های لازم

تعيين تست‌هاي لازم جهت اندازه‌گيري خواص مهم و ويژه‌اي كه برحسب مورد مصرف تكنولوژيكي ماده معدني تغيير خواهد كرد. بسيار با اهميت است. دراين خصوص ليستي از متغيرهاي مختلف در ذيل ذكر شده است، ولي لازم به توضيح است كه در همه موارد نيازي به اندازه‌گيري همه اين متغيرها نخواهد بود. بلكه از بين آن ها مي‌توان با توجه به اهداف مصرفي ماده معدني، تعدادي از آن ها را كه در ارزيابي ماده معدني مفيد واقع مي‌شوند، انتخاب نمود.

الف- تعيين تركيب شيميايي:

شامل اكسيدهاي اصلي:

MgO_ CaO_FeO_Al2O3_SiO2_Na2O_K2O

تعيين عناصر كمياب نظير: ارسنيك، آنتيموان، جيوه، بر

ب- تعيين تركيب كاني‌شناسي:

از آنجا كه ممكن است كائولن همراه كاني‌هاي رسي ديگر از خانواده اسمكيت (مونت موريونيت)، اليت، سريسيت باشد درنتيجه شناخت آن ها ضروري است.

ج- تعيين دانه‌بندی

درمورد كائولن‌هاي نرم كه معمولا در كانسارهاي رسوبي توسعه يافته، در آب هاي شيرين تشكيل مي‌شوند، ماكروكريستال‌هاي كائولينيت، دانه درشت‌ترند، درصورتي كه كائولن‌هائي كه در حوضه‌هاي رسوبي آب شور تشكيل مي‌شوند، معمولا دانه ريزترند.

د- درجه سفيدی

اين عامل تا حدودي تابع مقدار آهن و ساير اكسيدها و هيدروكسيدهاي فلزي است.

ه- تعيين قدرت جذب و تعادل يوني

و- تعيين نقطه ذوب

ز- تعيين نقطه شيشه‌اي شدن

ح- تعيين وزن مخصوص

ت- تعيين وزن نسوزندگي

ي- تعيين رنگ پس از پخت

محاسبات آماری و تخمين تغييرپذيری خواص اندازه‌گيری شده

تعيين عيار

پس از بررسي‌هاي سطحي و آناليز نمونه‌هاي عمقي، عيار ماده معدني (ماده معدني با كيفيت مناسب) و همچنين ضخامتي كه در آن، عيار ثابت درنظر گرفته مي‌شود. مشخص مي‌گردد و سپس كل كانسار به بلوك‌هاي متفاوتي از نظر كيفيت تقسيم مي‌شود. تهيه نقشه هاي مورد نياز زمين شناسي و توپوگرافي (محاسبه ذخيره هر بلوك كه در سراسر آن خواص مفيد يا مضر ماده معدني ثابت فرض مي‌شود).

رسم منحني‌هاي كيفيت ذخيره براساس اطلاعات بدست آمده از كليه بلوك‌ها

ارزيابي اقتصادی کانسار

در ارزيابي يك ذخيره كائولن، پارامترهاي تجاري مهم بوده، و درتمام مراحل اكتشاف بايد مورد توجه قرار بگيرد. از جمله شفافيت، رنگ پخت، سفيدي، قطر اجزاء، خواص شكل‌پذيري و خواص حرارتي.

 

در مراحل اولیه شناسایی کانسارهای کائولن کانسارهای فلزی با هاله آلتراسیون آرژیلیکی و آرژیلیکی پیشرفته مانند مس پرفیری احتمالاً در اکتشاف کانسار مد نظر مفید باشد؛ همچنین دانستن کانی‌سازی‌های غیرفلزی دیگری به غیر از کانسار مورد اکتشاف به فرد در تصمیم‌گیری درست برای انتخاب ناحیه هدف کمک شایانی می‌نماید. بنا به خصوصیات فیزیکی خاص کائولن نظیر حساسیت‌پذیری پایین، چگالی پایین و هدایت الکتریکی مناسب می‌توان از روش‌های ژئوفیزیک هوایی متناظر هر یک از این خصوصیات برای تشخیص پتانسیل کائولن استفاده نمود و به همین منظور برداشت‌های هوایی مغناطیسی، گراویتی و الکترومغناطیس در این مورد پیشنهاد می‌شود.

مطالعه ژئوشیمیایی رسوبات آبراهه‌ای نیز می‌تواند در شناسایی نوع و درصد کائولینیت استفاده شود